ندای شیعه

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی - غربت صد ساله بی دلواپسی

ندای شیعه

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی - غربت صد ساله بی دلواپسی

یک اظهار نظر:

سلام بر دوستان.می خواهم به عنوان اولین مطلبی که در این وبلاگ می نویسم،اشاره ای داشته باشم به موضوعی که معمولا در مناظرات برادران اهل سنت و تشیع،در مورد جانشینی پیامبر مطرح می شود و آن اینکه اگر واقعا جانشینی پیامبر(ص)، حق علی(ع) است،چرا نام ایشان در قرآن نیامده است؟

می خواهم عرض کنم که لزوم ذکر نام ایشان در قرآن،نمی تواند موضوعیت داشته باشد.می دانید چرا؟

من و شما بر اساس ظن و گمان خودمان فکر می کنیم که مثلا فلان مطلب باید در قرآن می آمد و یا مثلا نمی آمد؛در حالیکه مصلحت این امر فقط توسط خداوند قابل تشخیص و انجام است:در نظر بگیرید که مسئله ای مانند نماز،بسیار اهمیت دارد و در قرآن هم تاکید زیادی بر آن شده است و در آیات اول سورهء مائده،در مورد مسائل مقدماتی و جانبی آن مانند وضو و غسل و تیمم در صورت نبود آب و....بحث شده است؛اما در همین قرآن،کلمه ای در مورد نحوهء ادای این فریضه و مثلا تعداد رکعات آن و یا اینکه با دست باز نماز بخوانیم یا با دست بسته و ده ها مسئلهء مهم دیگر حرفی به میان نیامده است.آیا می توان نعوذ بالله ادعا کرد که چون این مسائل مطرح نشده است پس تکلیفی به نام نماز بر عهدهء ما گذاشته نشده است؟نظر شما چیست؟

نظرات 4 + ارسال نظر
خادم المهدی ( عمو ناصر ) چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:25 ب.ظ http://amoonaser.persianblog.ir ... ya-zahra.blogsky.com

سلام بر شما :
با کلام شما موافقم . زیرا که در قرآن بسیاری از چیزها به صورت خلاصه آمده و نیاز به تعریف دارند و و قطعا سنت صحیح نبوی ؛ مبین این امر می باشد .

نکته دیگر این است که اگر نامی از علی علیه السلام در قرآن نیامده ( که در روایات داریم که بیش از ۳۰۰ آیه در شان ایشان امده است ) آیا نامی از خلفای دیگر هم آمده است یا خیر ؟؟؟

اگر آمده ؛ به ما نشان دهید .!!!
اگر نیامده ؛ چگونه خلیفه ای وجودش مورد تایید اسلام است در حالی که مورد تایید قرآن نیست ؟؟!؟!!؟؟!!؟ و یا حتی در قرآن به آن اشاره ای هم نشده است ؟؟!؟!؟!!؟!؟

یا علی

سلام بر شما.ممنونم از لطف تان.البته اهل سنت ادعا می کنند که آیهء چهل سورهء توبه در شان و فضیلت ابوبکر آمده؛لیکن به این سوال جواب نمی دهند که چرا در اوائل این آیه ضمیر مثنای ( هما ) آمده ولی در ادامه،ضمیر مفرد( ه ) آمده است؟اگر خطاب آیه به ابوبکر است پس پیامبر در این جا چکاره است و اگر خطاب به پیامبر است پس...
موفق باشید

محمدرضا بلبل پور چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:48 ب.ظ http://antisonni.blogsky.com/ ya-zahra.blogsky.com

فعلا یازی بچه گانه ای است که درآورده اند. هنوز هیچ کدامشان حاضر نیستند که در مورد خلافت سخن بگویند.

یاد وکلای دادگستری افتادم که علی رغم آگاهی به مجرم بودن شخص،برای تبرئه کردن یا تخفیف مجازاتش دست به هر شگردی که به فکرشان برسد می زنند تا مجرم را تبرئه کنند.

--- دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:58 ق.ظ

با سلام خدمت شما بزرگواران
بعد از خواندن مطالبتان سوالی برایم پیش آمد لطف می کنید اگر جواب بنده را بدهید
نوشته اید که در قرآن به تعداد رکعات نماز و یا با دست بسته یا باز نماز خواندن حرفی به میان نیامده پس چه کسی این تعداد رکعات نماز ویا با دست باز یا بسته بودن را تعیین کرده ؟ سوالهای بسیاری دارم اگر جواب بدهید ممنون خواهم شد. در سایه حق یا علی

سلام بر شما.از لطف و توجه شما سپاسگزارم.در جواب سوال تان،عجالتا عرض کنم که از نظر تشیع ،در حالت کلی،منابعی که مسائل فقهی مانند جزئیات نماز و ...از آنها استنباط می شود،چهار منبع کتاب(قرآن)،سنت(احادیث وارده از رسول الله(ص)و ائمهء اطهار(ع)) اجماع (رای علمای طراز اول دینی) و عقل می باشد که افرادی تحت عنوان فقیه یا مجتهد،با در نظر گرفتن این منابع،به استخراج احکام دینی می پردازند.در مقام تشبیه،مثل متخصصین پزشکی که با مطالعهء انواع بیماری ها و نیز خواص دارو ها و روش های متعدد درمان،به معالجهء بیماران می پردازند.
البته ذکر دو نکته ضروری است:اولا این مسئله شامل اصول و کلیات دین نمی شود:یعنی هر انسانی باید خودش در مورد اصول دین(و مذهب)مطالعه و تحقیق کند و به یقین برسد(هر کس به اندازهء وسع علمی خودش)و تقلید در این اصول(یعنی توحید و نبوت و معاد و دو اصل امامت و عدل)جایز نیست.
ثانیا با توجه به گستردگی علوم فقهی و عدم امکان مجتهد شدن همهء افراد جامعه،هر انسانی می تواند یا مجتهد شود و یا از مجتهد تقلید کند(فقط در فروع دین و نه اصول ذکر شده در بالا)
امیدوارم جواب تان را دریافت کرده باشید.اگر توضیح دیگری لازم است در خدمت هستیم...موفق باشید

- سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:29 ب.ظ http://--

با سلام خدمت شما بزرگوارن
ممنون از محبتتان که جواب بنده را دادید البته با توجه به جواب شما باز هم بنده برایم سوالی پیش آمده که بعدا اگر اجازه دهید خواهم پرسید. اما سوالی دیگر دارم و اینه که کجا و چه کسی گفته که زن بدون اجازه شوهر از خانه نباید خارج شود. ممنون و سپاسگزارم از محبتتان. در سایه حق یا علی

سلام.از لطف شما ممنونم.به محض یافتن پاسخ،آن را در همین پست درج خواهم کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد