وکالت دادگستری!!!

وقتی فرد مجرمی کارش به دادگاه می کشد،با این که می داند که مجرم است و باید مجازات قانونی را تحمل نماید،اما با این وجود،با انتخاب یک وکیل کارکشته و زبده،و عقد قرارداد با وی،سعی می کند تا در مجازاتش تخفیف به وجود آورد و یا حتی خود را تبرئه کند.

وکیل نامبرده نیز علیرغم آگاهی به مجرم بودن فرد و حتی اعتقاد به اینکه مجرم باید مجازات شود،چون با وی قرارداد کاری بسته و در نهایت،خواهان دریافت اجرت المثل خود است،به هر طریق ممکن تلاش می کند تا با تاثیر گذاشتن بر روند پرونده،حداکثر تخفیف و یا حتی عفو و تبرئه را برای موکلش به ارمغان آورد.

در این میان،تکیه بر ابهامات موجود در قانون و یا حتی ابهامات دادخواست و نیز نتایج بازجوئی گرفته،تا انگشت گذاشتن بر نقاط ضعف شخصیتی و اجتماعی و شغلی قاضی پرونده و تهییج احساسات قاضی و هیئت منصفه،از شگردهائی است که وکلا برای نجات موکل انجام می دهند...

حکایت علمای اهل سنت نیز در برخورد با مسئلهء خلافت خلفا و نیز غصب ولایت علی(ع)نیز بی شباهت به عملکرد وکلا نیست:

از تکیه بر نقاط ضعف علمی عوام گرفته تا تغییر معانی واژه ها و تحریف وقایع تاریخی و نیز عدم ترغیب مردم به کشف حقایق تاریخی و خیلی شگردهای دیگر،از روشهائی است که برای دفاع از عملکرد غلط برخی اصحاب رسول الله(ص) به کار می برند:

یک روز معنای واژهء (یهجر) را که به معنای (هذیان می گوید)است،به(درد بر او غلبه کرده است)تغییر میدهند(اشاره به حرف خلیفهء دوم که بر سر پیامبر،این واژه را به کار برده بود)،یک روز در توجیه جنگ جمل،عملکرد مسببین این واقعه را بجای تحلیل کردن و مشخص نمودن خطاکاران،به خدا واگذار می کنند و صورت مسئله را پاک می کنند،یک روز برای توجیه تخلفات اصحاب،خود پیامبر را به اشتباه کردن متهم می کنند،یک روز سن و سال خلیفهء اول را ملاک انتخاب وی برای خلافت قرار می دهند،یک روز خطبهء شقشقیه را زیر سوال می برند...

خلاصه اینکه آنقدر دست به تحریف زده اند که...نظر شما چیست؟