ندای شیعه

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی - غربت صد ساله بی دلواپسی

ندای شیعه

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی - غربت صد ساله بی دلواپسی

مسئلهء شفاعت (2) :

در ادامهء مطلب قبلی،آیه ای از قرآن مجید را مورد بررسی قرار می دهیم.

لطفا به ادامهء مطلب توجه فرمائید:

در آیات 40 به بعد سورهء مدثر آمده است:‹...فی جنات یتسائلون عن المجرمین ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین و لم نک نطعم المسکین و کنا نخوض مع الخائضین و کنا نکذب بیوم الدین حتی اتینا الیقین فما تنفعهم شفاعه الشافعین...›

 

(اصحاب یمین در حالیکه در بهشت جای دارند از دوزخیان سوال می کنند):

 

چه چیز شما را به جهنم کشانید؟گویند ما از نمازگزاران نبودیم و مسکین را اطعام

 

نمی کردیم و با فرو روندگان(در دنیا) فرو می رفتیم و روز جزا را تکذیب می کردیم تا ما

 

را یقین(مرگ) آمد.پس شفاعت شفاعتگران به حال ایشان سود ندهد...

 

1)در آیهء کریمه، سود نداشتن شفاعت دربارهء مجرمان بر تکذیب روز قیامت

 

و فرو رفتن در دنیا و نماز نخواندن و دستگیری نکردن از فقرا متفرع شده است و از این

 

تفریع(فرع شدن)استفاده می شود که برخوردار نشدن آنان از شفاعت،از جهت عقاید

 

 و اعمالی است که شایستگی و زمینهء شفاعت را در آنان از بین برده است؛ نه از

 

جهت اینکه اصلا شفاعتی وجود نداشته باشد.

 

بنابراین فرق است بین اینکه گفته شود:فما تنفعهم شفاعه الشافعین یا اینکه گفته

 

 شود:و ما تنفعهم شفاعه الشافعین:زیرا جملهء اول دلالت می کند که کارها و اعمال

 

 آنان دخالتی در سود ندادن شفاعت دارد برخلاف جملهء دوم که این نکته از آن

 

 استفاده نمی شود.

 

بنابراین تاثیر اعمال و افکار در سود ندادن شفاعت وقتی صحیح است که اصل

 

 شفاعت وجود داشته باشد وگرنه به اصطلاح: ( سالبهء به انتفاع موضوع) خواهد بود

 

 و (سالبه به انتفاع موضوع)بر خلاف ظاهر قضیهء(سالبه)است.

 

2)در آیهء کریمه شفاعت دربارهء گروه خاصی نفی شده است و نفی،متوجه سود

 

 دادن شفاعت شده است و نه اصل آن و با توجه به اینکه قرآن کریم همیشه واقعیت

 

 را با کوتاه ترین الفاظ بیان می کند،استفاده می شود که اصل شفاعت در قیامت

 

وجود دارد ولی گروه خاصی از آن بهره مند نمی شوند وگرنه با توجه به اصل مزبور،اگر

 

 شفاعت در قیامت اصلا وجود نداشته باشد بایستی کلمهء (تنفعهم) برداشته شود و

 

 سلب،مستقیما به اصل شفاعت متوجه باشد.

 

3)با توجه به همین اصل مزبور می توان استفاده کرد که اساسا نه این است که

 

 شفاعت مفید وجود ندارد بلکه شفاعت مفید به حال گروه خاصی که آیه بیان کرده

 

 است وجود ندارد وگرنه به کار بردن ضمیر (هم)در اینجا بی نکته به نظر

 

 میرسید،بنابراین از وجود ضمیر نیز در آیه می توان فهمید که شفاعت مفید در قیامت

 

 هست ولی آنانکه از عقیده و عمل،هیچگونه بهره ای ندارند از شفاعت مفید برخوردار

 

 نمی شوند.

 

4)همانطور که شیخ عبدالقاهر در دلائل الاعجاز و دیگران تصریح کرده اند هرگاه مصدر

 

 اضافه به فاعل شود حکایت از واقع شدن کار می کند.در آیهء مبارکه،شفاعت که مصدر

 

 است به شافعین اضافه شده و حکایت از وقوع شفاعت می کند.

 

5)تعبیر (الشافعین)در آیه به لفظ جمع مانند( کانت من الغابرین) و (کان من الکافرین) و

 

 (کان من الغاوین) و (لا ینال عهدی الظالمین) و نظائر آن دلالت بر وقوع شفاعت می

 

 کند وگرنه آوردن به لفظ جمع بی نکته خواهد بود.

 

(نقل از کتاب شفاعت.مولفین:احمد مطهری_غلامرضا کاردان.....نشر موسسهء در راه حق.قم)

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:02 ب.ظ

باسلام ضمن تشکر وآرزوی توفیق برای شما تصور میکنم سالبه به" انتفای" موضوع ازنظر املا صحیح است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد