ندای شیعه

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی - غربت صد ساله بی دلواپسی

ندای شیعه

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی - غربت صد ساله بی دلواپسی

اعتراف بلاذری به تهدید آتش زدن عمر

سلام بر دوستان :

در تاپیک فوق ، نظری بر روایت بلاذری می اندازیم که گفته است : عمر با آتش به سمت خانه وحی آمد تا آنجا را آتش بزند !!!!

احمد بن یحیی البغدادی ، معروف به بلاذری ، در کتاب " الانساب الاشراف " ج 1 ص 586 یا ج2 ص 770 ( چاپ دارالفکر ) می گوید :

" المدائنی عن مسلمه بن محارب عن سلیمان التیمی و عن ابن عون : ان ابابکر ارسل الی علی علیه السلام یرید البیعه فلم یبایع .

فجاء عمر و معه فتیله . فتلقته فاطمه ( سلام الله علیها ) علی الباب .

فقالت فاطمه : باین الخطاب ! اتراک محرقا علی بابی ؟

فقال : نعم . و ذلک اقوی فیما جاء به ابوک . "

ترجمه :

ابابکر ، علی بن ابیطالب را برای بیعت طلبید ولی ایشان قبول نکردند .

پس عمر آمد و همراه وی شعله آتش بود . بر در خانه ، فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) را ملاقات کرد .

فاطمه ( سلام الله علیها ) فرمودند : ای پسر خطاب ! آمده ای که خانه ام را بر من بسوزانی ؟؟؟

عمر گفت : آری . و این امر جدی تر است از آنچه پدرت برای آن آمد "



توهین و جسارت به ساحت مقدس اهل بیت پیامبر ( علیهم السلام ) تا چقدر باید باشد ؟؟؟؟

و چقدر جسارت و گستاخی می خواهد که در مقابل دخت نبی خدا ( صلوات الله علیه ) بایستند و بر قصد آتش زدن خانه وی ، صحه گذارند و حتی نبی خدا را با القاب وی نام نبرند و بگویند : پدرت !!!!!

یا علی

 

رحلت یا شهادت ؟!

 به مناسبت ایام فاطمیه منتشر شد مقاله

 

رحلت یا شهادت ؟!

 

 

در جواب وبلاگ نویسان سنی

 

 

نویسنده : عادل فریحی آبادانی

 

 

ادامه مطلب ...

کدام یک اشتباه کردند؟

همه از جنگ جمل آگاهیم. جنگی که عائشه بنام خونخواهی عثمان به همراه طلحه و زبیر علیه علی(ع) به راه انداخت. در این میان شیعه تکلیفش را می داند، عائشه اشتباه کرد و در مقابل علی(ع) به عنوان خلیفه و امام خود ایستاد. اما اگر این موضوع را از اهل سنت بپرسیم که در این ماجرا چه کسی مقصر است، خواهند گفت که این موضوع را به خدا می سپاریم.

شیعه تکلیفش را روشن کرده، چون انتصاب ولایت و امامت را از سوی پروردگار می داند. اما اهل سنت چه؟

آنان هیچ کدام را نمی توانند مقصر قلمداد کنند. زیرا اگر عائشه بنت ابوبکر و همسر رسول خدا را که به عنوان ام المؤمنین می شناسند، مقصر قلمداد کنند، که دیگر از وی چیزی باقی نخواهد ماند. عائشه بود که در نزد مردم مدینه و در مسجد النبی شهادت داد که: «رسول خدا فرمود که برای اهل بیتم ارثی باقی نخواهم گذاشت» و از این شهادت به نفع پدرش در ماجرای خلافت استفاده کرد؛ و این تقصیر در جنگ جمل می تواند ثابت کند که وی می توانسته در امور دیگر اشتباه کند و احتمال این هم است که نقل وی یک حدیثی جعلی باشد ـ از نظر شیعه این نقل وی جعلی است ـ. نیز چگونه است که ام المؤمنین ـ یعنی مادر همه مسلمین ـ باعث ریخته شدن خون هزاران مسلمان که نقش فرزندان بیگناهش را داشته، شده است؟ آیا وی شایستگی این عنوان را دارد؟

از سوی دیگر نمی توانند علی(ع) را مقصر قلمداد کنند. زیرا از نگاه اهل سنت علی(ع) برگزیده جماعت مسلمان است، نه خدا! اگر در اینجا بخواهند که علی(ع) را مقصر قلمداد نمایند، آن وقت عمر هم با آن جمله مشهور لولاعلی لهلک العمر زیر سؤال می رود. زیرا وقتی کسی به خطا به جنگ رفته، احتمال اینکه در امور قبلیش هم اشتباه کرده باشد، بسیار است و این یعنی اینکه عمر هم برای عنوان این عبارت اشتباه کرده است و نباید در برخی امور با کسی که ممکن است اشتباه کند، مشورت می کرده است. پس ابوبکر هم اشتباه کرده که عمر را به جانشینی خود منصوب کرد. زیرا عمر معترف به پایین بودن جایگاه خود نسبت به حضرت علی(ع) است. بنابراین عمر که خود اشتباه انتخاب شده، حق نداشته شورایی را برای تعیین خلیفه بعد از خود انتخاب نماید. پس خلافت عثمان هم اشتباه بوده است. بنابراین مردم در آن شرایط بحرانی که اسلام نوپا بوده و نیاز به مفسرین کاملی در امور دینی دارند، نمی توانستند خودشان خلیفه را انتخاب کنند. در نتیجه شورای مورد نظر اهل سنت (شورای سقیفه) زیر سؤال می رود. این است آن دلیلی که اهل سنت را وادار کرده که در این مورد کار را به خدا بسپارند و عنوان کنند که پرداختن به این موضوع باعث می شود که مسلمین از راه راست منحرف شوند. (منظورشان از راه راست، اشتباه بارزشان در مورد انتخاب خلیفه است)

کاپیتولاسیون دینی!!!

برخی میگویند که چون خداوند متعال در قرآن،نسبت به اصحاب رسول الله (ص) ابراز رضایت نموده است،پس اگر یکی از این اصحاب مرتکب خلافی شود،خداوند به لطف خود،وی را مورد بخشش قرار خواهد داد.

روایت است که وقتی زنی از قبیلهء بنی مخزوم مرتکب سرقت شد و رسول الله(ص)قصد اجرای حد بر وی و قطع انگشتان وی را داشت،برخی از اصحاب،به قصد شفاعت مجرم،به پیامبر(ص)مراجعه کرده و درخواست عفو آن زن را نمودند.رسول الله(ص) از این کار اصحاب خشمگین شده و فرمودند:چه جای شفاعت است؟...اقوام پیشین بدین دلیل منقرض شدند که وقتی یکی از افراد عادی آن قوم،مرتکب تخلفی شد،وی را مجازات می نمودند؛ولی وقتی یکی از بزرگان آن قوم،مرتکب خلافی شد،وی را تبرئه می کردند...

حال با این تفاصیل و تفاسیر،من از شما می پرسم که چرا پیامبر نسبت به درخواست اصحابی که خداوند از آنها راضی بود،اعتنائی نکرد؟

و نیز این سوال مطرح است که اگر بر طبق ادعای برادران اهل سنت،اصحاب از عذاب الهی و یا مجازات های دنیوی معاف گردند،فکر نمی کنید که جامعهء اسلامی نیز به سرنوشت اقوام پیشین دچار گردد؟

در طی این یک سال و اندی که ما به بحث با اهل سنت پرداخته ایم،کسی به این سوال ما جواب نداد که چرا وقتی آن صحابی پیامبر اکرم مرتکب آن خلاف های شرم آور گردید،خلیفهء وقت،وی را مجازات نکرد؟

اصلا در کدام آیهء قرآن،چنین معافیت و کاپیتولاسیونی را سراغ دارید؟صرف اینکه خدا از اعمال گذشتهء کسی راضی باشد،آیا می تواند ملاک بخشش گناهان آیندهء وی گردد؟؟؟

بررسی حدیث موهوم ( کتاب الله و سنتی ) به لحاظ رجالی

بررسی حدیث موهوم ( کتاب الله و سنتی )


روایتى که به جاى «اهل بیتى» لفظ «سنتى» را آورده حدیثى است مجعول که علاوه بر ضعف سند، عوامل وابسته به امویها آن را ساخته و پرداخته اند:
..........

ادامه مطلب ...

روایات جعلی در فضائل صحابه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

روایات جعلی در فضائل صحابه

 

در میزان الاعتدال ج1 ص 413 .  روایتی آمده که آن را بررسی می کنیم   أصحابی کالنجوم بأیهم أقتدیتم اهتدیتم یعنی پیامبر فرمود یاران من مانند ستاره هستند به هرکدام که اقتدا کنید هدایت شده اید.

 این روایت را جعفر بن عبدالواحد هاشمی نقل می کند که امام ذهبی درباره اش می گوید : کان یضع الاحادیث و من بلایاه «أصحابی کالنجوم » یعنی او حدیث جعل می کرد و از گرفتاریهای او جعل حدیث أصحابی کالنجوم است .

دارقطنی نیز او را وضاع و جعل کننده حدیث می دانداحادیث او را «لا أصل لها» و « باطلة ، موضوعة»خوانده اند. (لسان المیزان ج 2ص 149)

این روایت ، سند دیگری نیز دارد که در آن حمزة بن أبی حمزة الجزری قرار دارد که جعل حدیث می کرد . ابن عدی درباره او می گوید: تمام احادیثی که او نقل می کند موضوع و مجعول است . روایت « اصحابی کالنجوم » از جعلیات او است . ابن معین او را بی ارزش و بخاری او را منکر الحدیث خوانده است (میزان الاعتدال ج 1ص 606)

ابوبکر بزار درباره این حدیث می گوید هذا الکلام لم یصح عن النبی صلی الله علیه و اله  هرگز چنین سخنی از پیامبر صادر نشده است . ابن حزم نیز می گوید : هذا خبر مکذوب موضوع باطل ؛ این حدیث دروغ و باطل و جعلی است (  لسان المیزان ج 2 ص 149) 

پس راویان این حدیث از دروغگویان هستند .

آیا صحیح است که برای تطهیر بعضی از صحابه و اثبات عدالت آنان نسبت دروغ به پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله  بدهیم؟!!! آیا این کار گناه کبیره نیست ؟ ( ءالله أذن لکم أم  علی الله تفترون ) آیا خداوند به شما اجازه داده یا بر خدا اقترا می بندید؟!

حرف آخر اگر شما این حدیث را صحیح می دانید دیگر جای گلایه به شیعیان نمی ماند چون آنهاهم به علی علیه السلام اقتدا کرده اند پس هدایت شده اند، مگر بگویید که علی علیه السلام جزء صحابه نبوده .

 

اصول کافی - روضه کافی

سلام بر دوستان :

بعنوان تبرک ، می خواهم اولین کتاب از کتب اربعه شیعه را در اختیار شما قرار دهم.

این کتاب نامش : اصول کافی می باشد .

ثقه الاسلام شیخ کلینی ( علیه الرحمه ) با تلاش فراوان ؛ بسیاری از احادیث اهل بیت را جمع کرده و در کتابی به نام ( الاصول من الکافی ) که شامل ( اصول کافی - فروع کافی - روضه کافی ) است ؛ معجم کرده است .

کتاب اصول کافی از جمله کتب اربعه ما شیعیان می باشد . نکته قابل ذکر در این مورد این است که : ما شیعیان معقتد هستیم که فقط کتاب الله تعالی یعنی قرآن مجید ؛ از هرگونه عیب و نقص پاک . مبری است . و لذا تمامی کتب شیعه ( حتی کتب اربعه ) از وجود احادیث موضوع و جعلی و غیر مستند ؛ پاک و مبری نیستند .

در مورد همین اصول کافی ؛ می بینیم که علمای بسیاری در بر آن شرح نوشته اند و به بیان تفسیر و تاویل احادیث ان پرداخته اند و حتی برخی احادیث را به خاطر ضعف سند و ... مردود اعلام کرده اند . مانند : مرآة العقول ( علامه مجلسی دوم ) ؛ شرح اصول کافی ( مولا محمد صالح مازندرانی ) و ...

قطعا این امر سبب متفاوت بودن شیعیان با برادران اهل سنت است . چرا که آنان صحاح سته ( ۶ کتاب صحیح : صحیح بخاری - صحیح مسلم - سنن ترمذی - سنن ابی داوود - سنن ابن ماجه - سنن نسایی ) را کاملا و ۱۰۰٪ از لحاظ سندی قبول دارند .

علی الخصوص دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم را ( اصح الکتب بعد القرآن ) می دانند .

همچنانکه ابن حجر مکی متعصب در الصواعق المحرقه در الفصل فی بیان کیفیتها ( کیفیة خلافة ابی بکر ) می گوید :

( روی الشیخان البخاری و مسلم فی صحیحیهما اللذین هما اصح الکتب بعد القرآن باجماع من یعتد به )

یعنی : روایت کرده اند شیخان بخاری و مسلم در صحیحین خود که صحیح ترین کتب بعد از قرآن هستند به اجماع امت .

انشاءالله در مباحث آتی ، به بررسی مطالب موجود در صحیحین بخاری و مسلم ، خواهیم پرداخت.

این هم لینک دانلود : اصول کافی ( ۴ جلد ) و روضه کافی . ( با ترجمه فارسی )

http://www.box.net/shared/cuex7p8o4g

یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر دوستان :

افتتاح این وبلاگ را به تمامی دوستان و همکاران تبریک عرض می کنم.

امید است که در زیر توجهات آقا امام زمان (عج ) بتوانیم از مذهب حقه اهل بیت ( علیهم السلام ) دفاع کنیم.

در این راه ما را از نظرات خود بی نصیب نگذارید .

معرفی

من هم به نوبه خود سلام خدمت همه دوستان عرض می کنم.

وبلاگ گروهی ندای شیعه سعی دارد که با نظرات و تحقیقات دوستانی که در مناظرات مختلف شیعه و سنی در وبلاگ ها و وب سایت های مختلف شرکت کرده بودند، به روز شود.

تمامی نویسندگان این وبلاگ خود دارای وبلاگ شخصی مذهبی هستند.

جناب آقای عادل فریحی مدیر محترم وبلاگ شیعه ایران

عموناصر عزیز مدیر محترم وبلاگ شبهای پیشاور

کیوان عزیز مدیر وبلاگ عقل و دین

و بنده حقیر هم محمدرضا بلبل پور مدیر وبلاگ فریاد علی(ع)

که از این پس با مطالب شیعی و اسلامی در خدمت شما هستیم.

امید آنکه این مطالب قبل از همه مقبول ساحت مقدس رسول مکرم اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام و سپس شما خوانندگان گرامی قرار گیرد.

منتظر سؤالات و نظرات شما هستیم.

یا علی مدد

یک اظهار نظر:

سلام بر دوستان.می خواهم به عنوان اولین مطلبی که در این وبلاگ می نویسم،اشاره ای داشته باشم به موضوعی که معمولا در مناظرات برادران اهل سنت و تشیع،در مورد جانشینی پیامبر مطرح می شود و آن اینکه اگر واقعا جانشینی پیامبر(ص)، حق علی(ع) است،چرا نام ایشان در قرآن نیامده است؟ ادامه مطلب ...

سلام بر همکاران و دوستان

با سلام خدمت همکاران و بازدید کنندگان عزیز.به یاری خدا در خدمت تان خواهیم بود...